دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ |۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 4, 2024
17 شهریور

حوزه/ برنامه تلویزیونی سرچشمه با حضور رضا محمدی‌نیا استاد دانشگاه و از شاهدان عینی وقایع ۱۷شهریور سال۵۷ از شبکه پنجم سیما به روی آنتن رفت.

به گزارش خبرگزاری حوزه، برنامه تلویزیونی سرچشمه با حضور رضا محمدی‌نیا استاد دانشگاه و از شاهدان عینی وقایع ۱۷شهریورسال۵۷ از شبکه پنجم سیما به روی آنتن رفت.

محمدی‌نیا در ابتدای این برنامه در پاسخ به پرسشی درخصوص جزئیات واقعه ۱۷شهریور در میدان شهدا(ژاله سابق) اظهار داشت: ساعت ۶صبح قرار گذاشتیم که با هم سمت میدان شهدا برویم و آقای مهدی آخوندی یک رنو قدیمی داشت و ایشان گفت با ماشین می‌آیم تا با هم برویم و با هم سمت میدان شهدا رفتیم و مقداری هم با خودمان روزنامه برداشتیم تا اگر گاز اشک‌آوری آورده شد، آتش بزنیم و مقداری لاستیک با خودمان برداشته بودیم.

این شاهد عینی وقایع ۱۷شهریور افزود: از جنوب خیابان ۱۷شهوریور رسیدیم و یک ایستگاه مانده به میدان شهدا جمعیتی را دیدیم که پراکنده کنار خیابان ایستاده‌اند و صحنه برای تجمع آماده می‌شود. ماشین را گوشه ای گذاشتیم و وسایل را مخفی کرده و سمت میدان حرکت کردیم و به خیابان فرعی رسیدیم که به سمت شرق هست و سر آن خیابان دیدیم مردم شعارها را شروع کردند ولی جمعیت خیلی کم بود.

وی ادامه داد: وقتی به این جمعیت رسیدیم، گفتند داخل میدان ارتش تانک و نفربر مستقر کرده و تمام میدان را بسته و به هیچ عنوان نمی شود بالا رفت. در حال مشورت و صحبت بودیم که دیدیم گاز اشک آور پرتاب شد و یک نفر هم جلوی ارتشی‌ها با بلندگوی دستی اعلام می کرد که امروز حکومت نظامی هست و تجمع بیش از دو نفر ممنوع هست.

محمدی‌نیا با بیان اینکه تا آن لحظه نمی‌دانستیم حکومت نظامی به چه معناست و هر تجمعی سرکوب می‌شود ولی جمعیت هرچه زمان می‌گذشت بیشتر می‌شد، تصریح کرد: به محض پرتاب گاز اشک آور مردم به وسط ریختند و جمعیت زیاد شد و به ۵۰۰ یا ۶۰۰ نفر رسید و عمده شعارها هم «برادر ارتشی چرا برادرکشی» بود.

این شاهد عینی واقعه ۱۷شهوریور۵۷  بیان داشت: گاز اشک آور که پرتاب شد، تنفس بسیاری از افراد مختل شد و ما جمعیت را به آن خیابان فرعی کشاندیم و ما روزنامه آوردیم و در خانه ها را زدیم و مردم آب خوردن و مقوا برای آتش زدن آوردند.

وی با تاکید بر اینکه حضور و مشارکت مردم و آوردن مردم به خانه‌هایشان خیلی تاثیرگذار بود، اظهار داشت: کسانی که حالشان خراب بود، مقداری با آب و نوشیدنی متعادل شدند و شعارها شروع شد و با تیمی که قرار بود کارها را هدایت کنند، گفتیم به سمت میدان نرویم بلکه به سمت شرق حرکت کنیم و جمعیت در سه راهی شکوفه ۵یا ۶هزار نفر شد.

وی افزود: وقتی به سه راه شکوفه رسیدیم، برخی گفتند که به سمت میدان نمی‌شود رفت و به سمت پایین برویم ولی برخی مخالفت کردند. ما در این حرکت متوجه شدیم که جمعیتی هم از جلوی حسینیه علامه یحیی نوری در خیابان مجاهدین اسلام تجمع کرده‌اند و به سمت میدان شهدا می‌آیند. ما گفتیم پس به سمت جنوب نمی‌رویم و دوباره سمت خیابان نیروی هوایی می‌رویم تا به سمت میدان شهدا بیاییم و جمعیت را سمت میدان شهدا کشاندیم.

این شاهد عینی وقایع ۱۷شهریور با اشاره به اینکه در خیابان شکوفه جمعیت شکل گرفت و به سمت خیابان پیروزی حرکت کرد و وقتی به سر سه راه رسیدیم، آنجا هم باز بحث این بود به سمت میدان برویم و یا سمت شرق حرکت کنیم، بیان داشت: وقتی به آن سه راه رسیدیم، دوستان ما متوجه شدند که پشت بام اداره برق کنار میدان شهدا، تیربار تعبیه شده و نظامی‌ها مسلط به جمعیت شده‌اند.

وی ادامه داد: این خودش مقداری هشدارها را بیشتر کرد و به هرحال جمعیت به سمت میدان شهدا حرکت کرد و شعارها عمدتا «برادر ارتشی چرا برادرکشی» بود. ما به دهانه میدان شهدا نزدیک شدیم و دیدیم موتورها ایستاده اند و گفتند جلو را گرفته اند و نمی‌شود حرکت کرد و من برای اولین بار وقتی به آرایش میدان نگاه کردم، حدودا ۸۰ نیروی نظامی با اسلحه ژ۳ جلوی ما به خط شده بودند و حالت هجومی داشتند و کلاه خود سرشان بود.

محمدی نیا افزود: یک خط دوم نظامی دو سه متر عقب‌تر  ایستاده بودند و پشت سر آنها تانک و نفربر بود و یک میدان جنگ به تمام عیار را آنجا حس کردم. این آرایش نظامی در ۱۷شهریور بی سابقه بود و اولین بار آرایش کاملا نظامی و تاکتیکی بود.

این شاهد عینی وقایع ۱۷شهریور با تشریح چگونگی مقدمات حمله نظامی به مردم گفت: ما جمعیت را توقف دادیم و گفتیم هیچ‌کس حق ندارد شعار تند بدهد و مقداری شعارها داده شد و حدود ۲۰ دقیقه طول کشید و گفتند که اینها تغییر آرایش دادند. دیدم خط اول نشستند و خط دوم ایستاده بودند و سلاح‌هایشان آماده به سمت ما بود و گروه دوم هم ایستاده سلاح‌هایشان آماده به سمت مردم بود و نشان می‌داد این‌ها می‌خواهند تیراندازی کنند.

وی با بیان اینکه در بین جابه‌جایی‌ها به یک‌باره دیدیم یک سرباز با لباس سربازی داخل جمعیت پرید و جمعیت دست به دست کردند و به عقب رفت و از صحنه فرار کرد، اظهار داشت: همان جا گفتند یکی از سربازان هم با سلاح فرماندهش را زده و فرار کرده است. خود ارتشی‌ها هم اینجا متحول می‌شدند و حس می کردند کاری غیر معقول انجام می‌شود.

محمدی‌نیا ادامه داد: در حال جابجایی موتورها به کنار و جابجایی خانم ها به عقب بودیم که من دیدم فرمانده میدان دستش را تکان داد و وقتی تیراندازی شروع شد، از طبقه دوم مغازه‌های اطراف میدان شهدا تابلوهای مغازه ها کنده می شود و من متوجه شدم این تیراندازی به هدفی زده می‌شود و این یک جنگ روانی بود تا مردم بترسند و فرار نکنند و ما هم می‌گفتیم «نترسید، نترسید هوایی است»؛ ولی به یکباره دیدیم در اطرافمان عده‌ای روی زمین افتادند و دیدیم عمدتا پایشان تیر خورده بود و گروهی که در حال نشستن تیراندازی می‌کردند، ماموریتشان زدن به پا بود.

این شاهد عینی وقایع ۱۷شهریور با اشاره به اینکه صدای گلوله و بوی باروت بسیار وحشتناک بود، اظهار داشت: خانم‌ها را به عقب برگرداندیم ولی غافل از اینکه همین اتفاق در غرب میدان هم اتفاق می‌افتد و ما بعدا متوجه این اتفاق شدیم و هیچ هماهنگی هم بین این طرف و آن طرف میدان وجود نداشت.

وی  در ادامه گفت: همین که دیدیم عده‌ای افتادند، گفتیم عقب‌نشینی کنید و تعدادی را هم به جوی آبی که گود بود، هل دادیم تا از تیر خوردن مصون باشند. در این حال با چند نفر تیرخورده مواجه شدیم و تعدادی از زخمی‌ها را هم با خودمان برداشتیم و سمت سه راه شکوفه رفتیم و به یک تاکسی گفتیم اینها تیر خورده اند و او هم گفت بیایید بالا. سوارشدیم و به بیمارستان «مردم» در میدان بروجردی رفتیم. جلوی بیمارستان متوقف شدیم وپیاده شدیم و وقتی مجروحان را داخل بردیم، دیدیم بیمارستان حالت عادی ندارد و تعداد زیادی مجروح هست و تازه فهمیدیم که ماجرا به اینجایی که ما بودیم، متوقف نمیشد و جاهای دیگر هم تیراندازی شده است.

محمدی‌نیا با بیان اینکه با کمبود باند و گاز مواجه شدیم، تصریح کرد: گفتند مقدورات بیمارستان همین است و از مردم کمک خواستند و ظرف یک ساعت ملافه، پنبه و مواد شوینده و الکل رسید.

وی با بیان اینکه در بیمارستانی که ما بودیم، ۱۱ شهید و شاید ۴۰یا ۵۰ مجروح بود، اظهار داشت: این اقبال مردم و مشارکتشان بی نظیر بود و حتی آنقدر یخ آورده بودند که اگر یک هفته هم می‌خواستیم، می توانستیم استفاده کنیم. ما کمبود خون داشتیم و اعلام شد که خون لازم است و جمعیت عظیمی در خیابان صف بستند تا خون بدهند در حالی که حکومت نظامی هم بود.

محمدی نیا با تعریف ماجرای کمبود کیسه خون برای مداوای مجروحین حادثه ۱۷شهریور بیان داشت: از تعدادی از این افراد خون گرفتیم ولی کیسه خون تمام شد. استاد سرولوژی ما در دانشگاه، رئیس مرکز انتقال خون آن زمان بود و ما به سمت مرکز انتقال خون برای تهیه کیسه خون رفتیم که در مسیر دیدیم ارتش خیابان پیروزی را قُرُق کرده و تیراندازی هوایی می‌کند و وسط خیابان هم مردم لاستیک آتش زده بودند. من به سمت یکی از این ارتشی هم رفتم و گفتم ما می‌رویم تا خون تهیه کنیم و این را که گفتم، گَلنگِدن را کشید و من گفتم برمی‌گردیم و از کوچه فرعی‌ها تا آخر خیابان پیروزی رفتیم و به انتقال خون رسیدیم و به استادمان گفتم کیسه خون احتیاج داریم و از آنجا مقداری کیسه خون گرفتیم و آمدیم.

این شاهد عینی وقایع ۱۷شهریور با اشاره به اینکه وقتی به سمت بیمارستان آمدیم، اعلام شده بود که کسی حق ندارد از ۴ بعد از ظهر به بعد در خیابان بماند، تصریح کرد: وقتی کیسه خون‌ها را به بیمارستان رساندیم، دیدیم که همان افرادی که صبح در صف خون دادن ایستاده بودند، هنوز ایستاده اند و جالب اینکه تعدادی ارتشی هم که با لباس ارتشی در خیابان بودند، ایستاده اند تا خون بدهند.

وی با اشاره به تیراندازی به سمت مردم پس از حکومت نظامی روز ۱۷شهریور سال ۵۷گفت: ما مشغول کار بودیم که به یکباره دیدیم بیمارستان به رگبار بسته شد. ما که در زیرزمین بودیم تا از اتفاقات مصون باشیم، سریع بیرون آمدیم و دیدیم صدمتر پایین بیمارستان شیون هست و متوجه شدیم همان ساعت چهار که گفته بودند حکومت نظامی هست، مردم را به رگبار بسته‌اند و دیدیم که صف نانوایی را که مردم برای تهیه نان ایستاده بودند به رگبار بسته اند.

محمدی‌نیا در پاسخ به این سوال که آیا ترس این نبود که ساواک وارد بیمارستان شود و مصدومین را دستگیر کند، تصریح کرد: طبیعتا وقتی از صحنه مجروحی را به بیمارستان می‌آورند،  ناخواسته به بیمارستان می‌آمد و در آن شب بچه‌هایی که در بیمارستان بودند، مبنای آنها دفاع در برابر ساواک بود و صبح قرار بود آنجا تخلیه شود و هرکسی که می تواند برود.

این شاهد عینی وقایع ۱۷شهریور ادامه داد: در داخل تهران تعدادی خانه و ساختمان های دو سه طبقه داشتیم و مخصوصا بازاری ها یک طبقه از ساختمان را در اختیار ما قرار داده بودند و به تخت و ملافه تجهیز شده بود و ما هم تجهیزات پزشکی آورده بودیم و تعدادی را آنجا درمان می کردیم.

وی با بیان اینکه اتفاقی که در ۱۷شهریور می‌افتد این است که ارتش با آرایش نظامی کامل در صحنه قرار می گیرد و رسما سمت مردم تیراندازی می‌کند و شهید و مجروح داده می شود، گفت: نکته قابل توجه در کنار این مسئله ارتباط عاطفی هست که بین مردم و ارتش ایجاد می‌شود و خود نظامی ها هم می بینند که اصلا شعار خاصی آن روز داده نمی‌شد و این حالت روانی و شعارهایی که مردم به نفع نیروهای نظامی می‌دهند، روی نظامی‌ها تاثیر می‌گذارد و بعد از ۱۷ شهریور بخش عمده‌ای از بدنه ارتش و نظامی‌ها در درون خودشان از ارتش جدا شده بودند.

محمدی‌نیا با اشاره به زمینه‌های پیوستن ارتش به بدنه انقلاب گفت: بعد از این اتفاق به تدریج فرار از ارتش و غیبت از خدمت شروع می‌شود و زمانی که امام فرمان می دهند نظامی‌ها از ارتش جدا شوند، بخشی از بدنه ارتش با رابطین امام تماس می‌گیرند و می‌گویند جدا شویم ولی می‌توانیم بمانیم و کاری هم انجام دهیم و امام می‌فرمایند «آنهایی که می‌توانند کاری انجام دهند بمانند».

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha